روشدن دست رقیه قسمتی که جلال میفهمه رقیه باردارنیست.
نوشته شده توسط : Baran

اینجا چه خبره که جلال میگه مابچمونوازدست دادیم، وقتی حمیده بانومیره رقیه ازجلال تشکرمیکن و جلال میگه تشکرمیکن این اولین باری بود که جلال دروغ گفت و میره پیش جودا توبغلش گریه میکنه و غذانمیخوره و جودابرای اینکه متقاعدش کنه میگه منم نمیخوام که بعدش جلالم میخوره




:: بازدید از این مطلب : 3632
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : جمعه 14 خرداد 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: